غزل شماره 186 دیوان حافظ، گر مي فروش حاجت رندان روا کند + با تعبیر فال
گر مي فروش حاجت رندان روا کند ايزد گنه ببخشد و دفع بلا کند ساقي به جام عدل بده باده تا گدا غيرت نياورد که جهان پربلا کند حقا کز اين غمان برسد مژده امان گر سالکي به عهد امانت وفا کند گر رنج پيش آيد و گر راحت اي حکيم نسبت مکن به غير که اين ها خدا کند در کارخانه اي که ره عقل و فضل نيست فهم ضعيف راي فضولي چرا کند مطرب بساز پرده که کس بي اجل نمرد وان کو نه اين ترانه سرايد خطا کند ما را که درد عشق و بلاي خمار کشت يا وصل دوست يا مي صافي دوا کند جان رفت در سر مي و حافظ به عشق سوخت عيسي دمي کجاست که احياي ما کند
تعبیر غزل شماره 186 دیوان حافظ ، گر مي فروش حاجت رندان روا کند
وجدانت ناراحت است. در پي اين باش تا گناهت را جبران کني خداوند نيز تو را مي بخشد و نجاتت مي دهد. خبر خوبي در راه است که فرصتي دوباره به تو داده مي شود تا به عهد خود وفا کني. عمرت به بطالت مي گذرد. عقل و دانش خودت را اضافه کن تا اين چند صباح را بتواني با آرامش زندگي کني.